saeidonline
سبک زندگی اسلامی




سبک زندگی اسلامی سردمدار احترام، حیا، حق الناس، قناعت، تدین، ساده زیستی و علم آموزی است و هیچ گاه تجمل گرایی، مصرف زدگی و فساد و فحشا در آن جایی ندارد.



1395/12/16 8:47
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
قحطی انسانیت



اوایل دهه شصت نوجوانی بیش نبودم، اما خوب به یاد دارم آن روزهایی را که تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره‌ای زرد رنگ داروگر بود. تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می‌کردیم و اگر بخت یارمان بود و از‌‌ همان شامپو‌ها یک عدد صورتی‌رنگش که رایحه سیب داشت گیرمان می‌آمد، حسابی کیف می‌کردیم. سس مایونز کالایی لوکس به حساب می‌آمد و ویفر شکلاتی یـام‌یـام تنها دلخوشی کودکی بود. صف‌های طولانی در نیمه‌شب سرد زمستان برای ۲۰ لیتر نفت، بگو مگو‌ها سر کپسول گاز که با کامیون در محله‌ها توزیع می‌شد، خالی کردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه‌های شب. روغن، برنج و پودر لباسشویی جیره‌بندی بود، نبود پتو در بازار خانواده تازه‌عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می‌انداخت و پوشیدن کفش آدیداس یک رویا بود. همه این‌ها بود، بمب هم بود و موشک و شهید و... اما کسی از قحطی صحبت نمی‌کرد. یادم هست با تمام فشار‌ها وقتی وانت ارتشی برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی وارد کوچه می‌شد بسته‌های مواد غذایی، لباس و پتو از تمام خانه‌ها سرازیر بود. همسایه‌ها از حال هم با خبر بودند. لبخند بود، مهربانی بود، خب درد هم بود.
امروز اما فروشگاه‌های مملو از اجناس لوکس خارجی در هر محله و گوشه‌کناری به چشم می‌خورند و هر چه بخواهید و نخواهید در آن‌ها هست. از انواع شکلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت، داروهای لاغری تا صندلی‌های ماساژور، نوشابه انرژی‌زا تا بستنی با روکش طلا، رینگ اسپرت تا... و حال با تن‌های فربه، تکیه زده بر صندلی‌های نرم خودرو‌های گرانقیمت، از شنیدن کلمه قحطی به لرزه افتاده‌ایم و به سوی بازار‌ها هجوم می‌بریم. مبادا تـی‌شرت بنتون گیرمان نیاید، مبادا زیتون مدیترانه‌ای نایاب شود! اشتهای‌مان برای مصرف، تجمل، پز دادن و له کردن دیگران سیری‌ناپذیر شده است. ورشکسته شدن انتشارت، بیسوادی دانشجو‌های‌مان، بیسوادی استاد‌ها، عقب‌افتادگی در علم و فرهنگ و هنر، تعطیلی مراکز ادبی فرهنگی و هنری برای‌مان مهم نیست ولی از گران شدن ادکلن مورد علاقه‌مان سخت نگرانیم!
خلاصه این که این روز‌ها لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی به خشم. هر کس تنها به فکر خویش است، به فکر تن خویش. قحطی امروز قحطی انسانیت است، قحطی همدلی، قحطی عشق و محبت.

نقل از اینترنت

1395/12/16 8:45
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
ایستادگی



ایستادگی کن

و به یاد داشته باش که
لشکری از کلاغ‌ها
حتی جرات نزدیک شدن به
مترسکی که فقط ایستادگی را
به نمایش می‌گذارد، ندارند!

1395/12/15 8:54
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
همت و غیرت

حرکتی زیبا از یک خانواده ایرانی را که می‌تواند الگوی من و شما باشد و اقتصاد کشور را سروسامان دهد، در *این جا* ببینید. (حجم فیلم: 36 مگا بایت)

1395/12/14 9:36
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
چند توصیه برای کاهش مصرف سوخت




صرفه‌جویی، در هر زمینه‌ای، گامی است در جهت رسیدن به اقتصاد مقاومتی. نمی‌شود مدام در گوش مردم خواند که صرفه‌جویی را پیشه خود کنند اما راه و روش آن را به مردم آموزش نداد.


• مسیرهای کوتاه را پیاده یا با دوچرخه بروید.
• همیشه کوتاه‌ترین مسیر را اتنخاب کنید و از خیابان‌های شلوغ دوری کنید.
• تا جایی که می‌شود، کارهای‌تان را با تلفن پیگیری کنید و با خودرو در خیابان‌ها نگردید.
• بگذارید بچه‌ها پیاده بروند و بعضی خریدها را انجام دهند. می‌توانند تا مدرسه نیز پیاده بروند.
• هر چه می‌توانید وسایل کمتری در خودروی خود بگذارید. هر چه خودرو سبکتر باشد، سوخت کمتری می‌سوزاند.
• با سرعت بالا رانندگی نکنید؛ اگر با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت رانندگی کنید می‌توانید ۲۱ درصد بیشتر از هنگامی که با سرعت ۱۱۰ می‌رانید، پیش بروید.
• وقتی خودرو را روشن می‌کنید نیازی نیست بیش از ۳۰ ثانیه درجا کار کند.
• اگر باید بیش از ۳۰ ثانیه بایستید، برای کاهش مصرف سوخت موتور را خاموش کنید و دوباره آن را روشن کنید.
• باد چرخ‌ها را همیشه میزان کنید؛ به‌ویژه در هوای سرد یا رانندگی با سرعت بالا در جاده‌ها.
• وقتی خودرو را روشن می‌کنید، خیلی آرام سرعت خود را افزایش دهید.
• از ترمزهای ناگهانی بپرهیزید. با دیدن چراغ قرمز، پایتان را از روی گاز بردارید و خودرو را خلاص کنید تا خودبه‌خود و آرام‌آرام بایستد.
• وسایلی را که موجب مقاومت در برابر باد می‌شوند مانند باربند، بردارید.
• پیش از حرکت، ترمزدستی را بخوابانید.
• هیچ گاه پیش از خاموش کردن خودرو، گاز ندهید. این کار فقط سبب هدر رفتن سوخت می‌شود.
• هر چند وقت یک بار ترمزهای خودرویتان را بررسی کنید. اگر ترمزها به خوبی کار نکنند، مقاومت و مصرف سوخت را بیشتر می‌کنند.
• هنگام رانندگی سعی کنید چشمتان بیشتر از پایتان حرکت کند. از دور مراقب چراغ قرمز و دیگر موانع باشید تا لازم نباشید یک‌باره ترمز بگیرید.
• روغن خودرو را به موقع عوض کنید؛ اگر روغن تمیز باشد اصطکاک کمتری در موتور ایجاد می‌شود و بیشتر می‌توانید برانید.
• صافی هوا را زود به زود تعویض کنید؛ اگر صافی هوا گرفته باشد، جریان هوا به موتور مختل می‌شود و سوخت بیشتری می‌سوزد.
• وقتی از دور می‌بینید جاده سربالایی می‌شود، پیش از آن که به آن برسید سرعت بگیرید. اگر در سربالایی گاز بدهید سوخت زیادی مصرف می‌شود.

1395/12/13 9:40
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه، هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا

در *این جا* و *این جا*درباره گمشده کیفیت در کالاهای داخلی که سبب گرایش مردم به مصرف کالاهای خارجی می شود، نوشتم. گفته بودم که قفل خرید کالای ایرانی، با کلید کیفیت گرایی و مشتری مداری باز می شود.
دراین یادداشت قصد دارم به یک نمونه دیگر از این دست اشاره کنم و علت بی میلی دانش آموزان ایرانی به نوشت افزارهای وطنی را واکاوی کنم. البته از نگاه خودم که قطع یقین، بدون ایراد نیست. جسارتاً به عکس زیر که تصویر چاپ‌شده بر روی جلد نوشت‌افزارهای ملی است، با دقت نگاه کنید:



به نظر شما برای دانش‌آموزان نوآموز تصاویر این‌چنینی دلبری و دلربایی بیشتری دارند یا تصاویر دوست‌داشتنی شخصیت‌های کارتونی که چه بسا یک کودک خردسال آن‌ها را بیشتر از پدر و مادرش دوست داشته باشد؟ شان و جایگاه شهید چمران و خیلی شهیدان والامقام دیگر به جای خود که مسلماً هیچ شکی در آن نیست، ولی واقعاً از دید یک دانش‌آموز ابتدایی تصویر جدی و نظامی شهید چمران یا تصویر میرزا کوچک‌خان جنگلی قشنگتر و لطیفتر و جذابتر است یا تصویر آشنای میکی ماوس و انگری برد و باربی و تام و جری و... که در تمام دوران کودکی‌اش از صبح تا شب با آن‌ها همراه و همبازی بوده است؟
هر کودکی وقتی در مقام انتخاب بین این و آن قرار بگیرد، تصویری را برمی‌گزیند که هم با روحیاتش همخوان و هماهنگ باشد و هم نسبت به آن یک پیش‌زمینه ذهنی داشته باشد. کودکی که نمی‌داند شهید به چه کسی گفته می‌شود و چه ارج و قربی دارد و چرا باید گرامی داشته شود و به طور کلی هیچ شناختی از شخصیت آسمانی و ماورایی شهید ندارد؛ اصلاً در تمام طول زندگی‌اش نام شهید چمران و شهریاری و امثال آن‌ها به گوشش نخورده است، بدیهی است که هیچ علاقه و گرایشی به آن‌ها نیز نخواهد داشت.
البته که با شناساندن شخصیت‌های ملی به کودکان و دانش‌آموزان مخالفتی ندارم، و صد البته که کار فرهنگ را باید به دست کاردانش سپرد، اما بر این عقیده‌ام که هر کاری، مقدمه و پیش‌درامدی دارد که در این مورد رعایت نشده است. نمی‌شود پس از چندین سال که مدل‌های گونه‌گون و جذاب عروسک‌های باربی همبازی یک دخترک خردسال بوده‌اند و با آن‌ها غرق در رویاهای کودکانه‌اش می‌شده، به یکباره آن‌ را گرفت یا به جای بت‌من و هری‌پاتر که کودک با آن‌ها قد کشیده است، پـرتره سرداران جنگ و شهیدان هسته‌ای را داد.
آشناسازی کودکان پیش‌دبستانی و دبستانی با مفاخر ملی باید آرام‌آرام و به تدریج صورت بگیرد و زمینه این آشنایی با قصه‌های شفاهی که در مهدکودک‌ها یا کانون‌های پرورش فکری به وسیله مربیان بعضاً بدخلق به خورد بچه‌ها می‌دهند حاصل نمی‌شود. بلکه اسباب آشنایی با چنین سرمایه‌هایی باید به صورت غیرمستقم و بدون حضور واسطه‌هایی از قبیل مربیان مهد و خاله شادونه و عمو قناد و... فراهم شود تا به عمق جان و دل مخاطبان بنشیند. ساخت انیمیشین‌های باکیفیتی که با روحیات کودکانه سازگار باشند یا بازی‌های رایانه‌ای که توان رقابت با مشابه‌های خارجی خود را داشته باشند، می‌تواند راهگشا باشد. و البته نباید از یاد برد که توان رقابتی هر محصول فرهنگی داخلی از قبیل عروسک یا رایان‌بازی یا نوشت‌افزار را شعار و همایش و سایر موارد بی‌اثر تعیین نمی‌کند. بلکه با جمع‌آوری آمار درست و دقیق باید دید به فرض، از هر 100 دانش‌آموز اول دبستانی، چند نفر نوشت‌افزارهای ملی را به مشابه‌های خارجی‌شان ترجیح داده‌اند. آن وقت است که مدیران فرهنگی باید باد در غب‌غب بیندازند و در کنار تولیدات فرهنگی خودشان، عکس یادگاری بگیرند.

1395/12/12 15:9
(1) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
X