saeidonline
داستانک

حکیمی بزرگ روی شن‌ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر. حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن. مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا!
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن. مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا!
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت نمی‌دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم، خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت: حالا کوتاه شد!


این حکایت، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی‌ها را در راه پیشرفت نشان می‌دهد: نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می‌خورند. به دیگران کاری نداشته باش، کار خودت را درست انجام بده.


...........................
درباره فرهنگ ژاپن در *این جا* هم نوشته بودم.
1395/11/25 10:22
(0) نظر
برچسب ها :
مزد بی جا

در *این پست* نوشته بودم که یکی از مهمترین نقش های دولت در تحقق اقتصاد مقاومتی، مبارزه همه جانبه و راستین با فساد است. یکی از نمونه های فساد در دستگاه های دولتی که چندی پیش سروصدای آن بلند شد، حقوق های نجومی مدیران دولتی بود. در ابن باره، مطلبی آماده کرده ام که باهم می خوانیم:


1) یکی از اصول بدیهی در شیوه محاسبه دستمزدها، تناسب حقوق دریافتی با اهمیت و سختی کار یک شغل است. هر چه تاثیر یک شغل در سرنوشت یک سازمان بیشتر باشد و برای احراز آن، به کار بیشتری –چه بدنی و چه فکری- نیاز باشد، حقوق پیش‌بینی‌شده برای آن شغل باید بیشتر باشد.
2) اگر دولتمردان یک کشوری به معنی واقعی کلمه "مدیر" باشند و با هدف‌گذاری‌های ارزنده و برنامه‌ریزی‌های سنجیده خود، رفاه و پیشرفت بیشتری برای مردمان خود به ارمغان ‌آورند، شکی نیست که کارآمدی و تدبیر خود را ثابت ‌کرده‌اند. بنابراین، اگر دستمزد بالایی هم دریافت ‌کنند، حق مسلم‌شان است.
3) اما کشوری که نه اقتصاد پویایی دارد، نه جایگاه جهانی بایسته و نه خیلی چیزهای دیگر، جملگی نشان از این دارد که مدیران چندان توانمند و کاربلدی ندارد. بدیهی است که چنین مدیرانی سزاوار دریافت دستمزدهای بالا نیستند.
4) رئیس زورگویی که هیچ یک از تصمیم‌گیری‌هایش با هیچ عقل و منطقی سازگاری ندارد، بودنش در مقایسه با نبودش، زیان‌های مادی و معنوی بیشتری به سازمان می‌زند و از همه ویژگی‌های یک مدیر جامع، تنها پاراف کردن نامه‌های بی‌خاصیت اداری و پوشیدن کت شلوار را فراگرفته است، هیچ گاه برازنده دریافت حقوق چند ده میلیونی نیست.

...........................
پی‌نوشت:
در نامه 53 نهج‌البلاغه، خطاب به مالک اشتر می‌خوانیم که:
"...از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو نیز آن خیانت را تایید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن و آن چه از اموال که در اختیار دارد ازو باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن..."
و همچنین در خطبه 203 همان امام همام:
"...خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند."

1395/11/24 15:14
(1) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
مدیریت حرفه‌ای




بر پایه بررسی‌های ‌مجمع جهانی اقتصاد، ایران در شاخص وابستگی به مدیریت حرفه‌ای در میان 139 کشور جهان در رتبه 121 جای دارد. در این رتبه‌بندی به این سوال پاسخ داده می‌شود که در هر یک از کشورهای جهان سمت‌های بالای مدیریتی به چه کسانی واگذار شده‌اند و آیا اعطای آن‌ها بر پایه شایسته‌سالاری بوده است یا صرفا به دلیل وابستگی‌های خانوادگی؟‌
در این رتبه‌بندی سوئد بهترین عملکرد را داشته و اول شده است. به این معنا که در سوئد بیشترین وابستگی به مدیریت حرفه‌ای نسبت به کشورهای دیگر وجود دارد. نروژ و نیوزیلند نیز در رتبه‌های دوم و سوم جای گرفته‌اند. همچنین کشورهای فنلاند، کانادا، هلند، بریتانیا، استرالیا، سنگاپور و سوئیس نیز رده‌های چهارم تا دهم را کسب کرده‌اند.
در پایین این رده‌بندی نیز نام کشورهایی همچون لیبی، چاد، موریتانی، برونئی، بولیوی، پاراگوئه، سوریه، آنگولا، مالی و تاجیکستان به چشم می‌خورد. در این رده‌بندی ایران بالاتر از کشورهایی مانند اوکراین، نیکاراگوئه، جمهوری قرقیزستان، مغولستان، بوسنی، اکوادور، صربستان و اکوادور قرار گرفته است. در بین کشورهای خاورمیانه، ایران فقط بالاتر از سوریه قرار دارد و کشورهای قطر و امارات متحده عربی در صدر این شاخص هستند.

منبع: دنیای اقتصاد

.............................
پی نوشت:

به وضوح روشن است که برای رسیدن به قله های رفاه و آسایش و اقتصاد زنده باید شایسته‌سالاری را بی هیچ تعارفی ارج نهاد. نیازی به توضیح اضافی هم ندارد. هر کسی در هر مقامی، می گوید چنین نیست و چنان است، می خواهد سوءمدیریت ها و کم کاری های خودش را توجیه می کند. به نظر بنده، این رتبه برای کشوری که خود را پرچمدار اقتصاد مقاومتی می داند، برازنده نیست. *این جا* هم نوشته بودم که به نخبگان باید بیشتر بها داد.

1395/11/24 9:18
(0) نظر
برچسب ها : اقتصادمقاومتی
بخش اداری و بهره وری



"کشور ژاپن 300 میلیون نفر جمعیت دارد و حدود 70 هزار کارمند؛ ایران ما نیز 75 میلیون نفر جمعیت دارد و حدود 2 میلیون و 200 هزار کارمند."


آن چه خواندید، آماری بود که سال گذشته از زبان یکی از مدیران استانی شنیدم. ایشان نیز از *بهره‌وری* پایین سامانه اداری در ایران می‌نالید و صد البته که درست هم می‌گفت. کوچک‌سازی و چابک‌سازی دولت، به کاهش هزینه‌ها و بهره‌وری بیشتر می‌انجامد که خود، گامی است در راستای مقاوم‌سازی اقتصاد بیمار و نزارمان.
اگر بخواهیم خود را همسنگ ژاپن کنیم، شمار کارمندهای دولت را باید به حدود 20 هزار نفر کاهش داد. اما چون زیرساخت‌های ما در سطح آن‌ها نیست، شاید به نیروی بیشتری برای رتق و فتق امور اداری نیاز باشد. با فرض 10 برابر کردن نیروی انسانی برای جبران کاستی‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، به حدود 200 هزار کارمند نیاز است. در این صورت، باز هم حدود 2 میلیون کارمند مازاد خواهیم داشت. معلوم است که یک شبه نمی‌شود همه آن‌ها را بازنشسته کرد یا به امان خدا سپرد. پس چه باید کرد؟! نمی‌شود از یک سو از بهره‌وری پایین گله‌مند بود و از سوی دیگر، دست روی دست گذاشت و کاری نکرد. سواد بنده آن قدر قد نمی‌دهد که بخواهم در این زمینه راهکار بدهم. اما بر مدیرانی که دستی در ساماندهی و سازماندهی نیروی انسانی دارند، واجب است که تا دیر نشده، چاره‌ای اندیشه کنند و با برنامه‌ریزی یک دگرگونی آرام و تدریجی، زمینه بالندگی و شکوفایی بخشی بزرگ از بدنه دولت را فراهم کنند. ناگفته نماند که در این راه، می‌توان از گنجایش و قابلیت‌های شبکه ملی مجازی به شیوه اثرگذار و چاره‌ساز بهره برد.
در یادداشت بعدی، درباره شبکه ملی و نقش آن در *اقتصاد مقاومتی* می‌نویسم.

1395/11/22 20:16
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
الگوبرداری از ازمابهتران

1) ارزش کار تیمی
خود ژاپنی‌ها ادعا می‌کنند خنگ‌ترین نژاد دنیا زردها هستند و در بین زردها، ژاپنی‌ها از همه خنگ‌ترند. می‌گویند: عقل ما به اندازه یک سکه صد ینی است، دو تا که می‌شویم دوبرابر می‌شود و هرچه زیاد می‌شویم عقل ما با هم جمع می‌شود.
در حالی که ایرانی‌ها از جمله باهوش‌ترین‌ها در جهان هستند. اما وقتی دوتا می‌شوند عقل آن‌ها نصف می‌شود و هر چه بیشتر در کنار هم قرار می‌گیرند به همین نسبت عقل‌شان کم می‌شود.


2) از عمل، کار برآید.
داستانک زیر را با عنوان چرا در ژاپن کسی "مرگ بر آمریکا" نمی‌گوید؟ در دنیای مجازی خواندم. برای ما که شعار "مرگ بر امریکا" یک ارزش شده است، می‌تواند آموزنده باشد:

از یکی از مقامات ژاپن پرسیدند: شما تنها کشوری بودید که آمریکا بر ضد شما از بمب اتم استفاده کرد؛ بنابراین باید بزرگترین دشمن آمریکا باشید. اما چرا هیچ گاه شعار "مرگ بر آمریکا" سر نمی‌دهید؟
او پاسخ داد: شعار دادن کار کسانی است که در عمل نمی‌توانند کاری انجام دهند، همین که روی میز رئیس جمهور آمریکا تلفن پاناسونیک ما نشسته، یعنی این که ما پیروز شدیم.


................................................
پی‌نوشت:
شعار، خوب است؛ شعار، فریاد ارزش‌هاست، ارزش‌ها را یادآوری و آن‌ها را نهادینه می‌کند، آمادگی را بالا می‌برد، راه را نشان می‌دهد. اما ماندن در شعار و درجا زدن در آن بد است، نشانه ضعف است. گام بعدی که جسارت بیشتری می‌طلبد، "عمل" است و چه زیبا و هوشمندانه، رهبر انقلاب در انتخاب شعار سال، روی اقدام و عمل تاکید ورزیدند.

1395/11/22 6:37
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
X