لازم دیدم در این یادداشت به دو نمونه کوچک از کاستیهای بخش صنعت اشاره کنم؛ در *این جا* نیز نوشته بودم. صنعت ایران باید به این نکته روشنتر از روز و باریکتر از مو پی ببرد که برای داشتن جایی درخور در بازار مصرف، راهی جز تمکین به خواستههای مشتریانی که از قضا خیلی پرچانهاند و از هر چیزی ایراد میگیرند، ندارد. همان طور که پیشتر گفته بودم، برای گذر از این راه پر پیچ و خم باید دست از شعارزدگی و کمکاری برداشت و خود را به مشتریمداری و نهادینهسازی کیفیت تجهیز کرد. یا دستکم، چشمانمان را باز کنیم و جایگاهمان را با رقیبان خود که بیکار ننشستهاند، مقایسه کنیم. شاید با یک مقایسه ساده، بسیاری از عقبماندگیها و کمبودها برای ما که عادت به دیدن آنها نداریم، خودشان را نشان دادند و ککمان گزید. امروزه، اندکی بیتوجهی نسبت به خواستههای مشتری، به بهای از دست دادن بازار و خاموشی خط تولید تمام میشود. متاسفانه، این مساله از فرط وضوح و سادگی، برای بسیاری از مدیران صنعت که تمایل چندانی به تغییرات مثبت ندارند، آن گونه که باید و شاید درک نمیشود.
1)
ایرانخودرو هم برای خودش حکایتی دارد. ادعایش مبنی بر تنوع محصولاتش گوش خلقا... را
کر کرده، ولی بعد که به فهرست محصولات قشنگتر از خودش نگاه میکنی،
میبینی که غیر از وانت پیکان، پـژو، سمند و تندر چیز دیگری ندارد که اقشارفرودست و کم درآمد زورشان به خریدش برسد. برای نمونه، ایرانخودرو پـژوی
206 را با این مدلها عرضه میکند: صندوقدار، بیصندق، با کیسه هوا، بی
کیسه هوا، هشت سوپاپه، شانزده سوپاپه، دنده خودکار، دنده دستی، با کولر، بیکولر و مدلهای دیگری که تفاوت چندانی در اصل قضیه با یکدیگر ندارند.
بعد هم کلی منت بر سر مشتریهای نگونبخت که بیش از 50 مدل خودرو تولید میکند!
2)
ازهمین دیروز تجربه کار با ویندوز 10 نصیبم شد. ویندوزی که سریعتر از بقیه
ویندوزها نصب می شود، گرافیک زیبایی دارد و ایرادهای اسلاف قبل از خود را
هم ندارد. در حین کار با ویندوز 10 مدام به این فکر می کردم که اگر
مایکروسافت یک شرکت ایرانی بود، حال و روز اکنونش چگونه بود؟ لابد هنوز هم در حال ور رفتن به
ویندوز 98 با کلی عیب و ایراد. درست شبیه همان پیکان و پراید خودمان! انگار در فرهنگ ما ایرانیها چیزی به نام به روز شدن یا به قول مهندسان صنایع *بهبود مستمر* وجود ندارد.