saeidonline
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه، هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا

در *این جا* و *این جا*درباره گمشده کیفیت در کالاهای داخلی که سبب گرایش مردم به مصرف کالاهای خارجی می شود، نوشتم. گفته بودم که قفل خرید کالای ایرانی، با کلید کیفیت گرایی و مشتری مداری باز می شود.
دراین یادداشت قصد دارم به یک نمونه دیگر از این دست اشاره کنم و علت بی میلی دانش آموزان ایرانی به نوشت افزارهای وطنی را واکاوی کنم. البته از نگاه خودم که قطع یقین، بدون ایراد نیست. جسارتاً به عکس زیر که تصویر چاپ‌شده بر روی جلد نوشت‌افزارهای ملی است، با دقت نگاه کنید:



به نظر شما برای دانش‌آموزان نوآموز تصاویر این‌چنینی دلبری و دلربایی بیشتری دارند یا تصاویر دوست‌داشتنی شخصیت‌های کارتونی که چه بسا یک کودک خردسال آن‌ها را بیشتر از پدر و مادرش دوست داشته باشد؟ شان و جایگاه شهید چمران و خیلی شهیدان والامقام دیگر به جای خود که مسلماً هیچ شکی در آن نیست، ولی واقعاً از دید یک دانش‌آموز ابتدایی تصویر جدی و نظامی شهید چمران یا تصویر میرزا کوچک‌خان جنگلی قشنگتر و لطیفتر و جذابتر است یا تصویر آشنای میکی ماوس و انگری برد و باربی و تام و جری و... که در تمام دوران کودکی‌اش از صبح تا شب با آن‌ها همراه و همبازی بوده است؟
هر کودکی وقتی در مقام انتخاب بین این و آن قرار بگیرد، تصویری را برمی‌گزیند که هم با روحیاتش همخوان و هماهنگ باشد و هم نسبت به آن یک پیش‌زمینه ذهنی داشته باشد. کودکی که نمی‌داند شهید به چه کسی گفته می‌شود و چه ارج و قربی دارد و چرا باید گرامی داشته شود و به طور کلی هیچ شناختی از شخصیت آسمانی و ماورایی شهید ندارد؛ اصلاً در تمام طول زندگی‌اش نام شهید چمران و شهریاری و امثال آن‌ها به گوشش نخورده است، بدیهی است که هیچ علاقه و گرایشی به آن‌ها نیز نخواهد داشت.
البته که با شناساندن شخصیت‌های ملی به کودکان و دانش‌آموزان مخالفتی ندارم، و صد البته که کار فرهنگ را باید به دست کاردانش سپرد، اما بر این عقیده‌ام که هر کاری، مقدمه و پیش‌درامدی دارد که در این مورد رعایت نشده است. نمی‌شود پس از چندین سال که مدل‌های گونه‌گون و جذاب عروسک‌های باربی همبازی یک دخترک خردسال بوده‌اند و با آن‌ها غرق در رویاهای کودکانه‌اش می‌شده، به یکباره آن‌ را گرفت یا به جای بت‌من و هری‌پاتر که کودک با آن‌ها قد کشیده است، پـرتره سرداران جنگ و شهیدان هسته‌ای را داد.
آشناسازی کودکان پیش‌دبستانی و دبستانی با مفاخر ملی باید آرام‌آرام و به تدریج صورت بگیرد و زمینه این آشنایی با قصه‌های شفاهی که در مهدکودک‌ها یا کانون‌های پرورش فکری به وسیله مربیان بعضاً بدخلق به خورد بچه‌ها می‌دهند حاصل نمی‌شود. بلکه اسباب آشنایی با چنین سرمایه‌هایی باید به صورت غیرمستقم و بدون حضور واسطه‌هایی از قبیل مربیان مهد و خاله شادونه و عمو قناد و... فراهم شود تا به عمق جان و دل مخاطبان بنشیند. ساخت انیمیشین‌های باکیفیتی که با روحیات کودکانه سازگار باشند یا بازی‌های رایانه‌ای که توان رقابت با مشابه‌های خارجی خود را داشته باشند، می‌تواند راهگشا باشد. و البته نباید از یاد برد که توان رقابتی هر محصول فرهنگی داخلی از قبیل عروسک یا رایان‌بازی یا نوشت‌افزار را شعار و همایش و سایر موارد بی‌اثر تعیین نمی‌کند. بلکه با جمع‌آوری آمار درست و دقیق باید دید به فرض، از هر 100 دانش‌آموز اول دبستانی، چند نفر نوشت‌افزارهای ملی را به مشابه‌های خارجی‌شان ترجیح داده‌اند. آن وقت است که مدیران فرهنگی باید باد در غب‌غب بیندازند و در کنار تولیدات فرهنگی خودشان، عکس یادگاری بگیرند.

1395/12/12 15:9
(1) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
اقتصاد مقاومتی: تبدیل تهدید به فرصت




اقتصاد مقاومتی یعنی شناسایی حوزه‌های فشار و تلاش برای مهار و بی‌اثر کردن آن‌ها و در شرایط آرمانی یعنی: تبدیل فشارها به فرصت.
اقتصاد مقاومتی در راستای کاهش وابستگی‌ها، خوداتکایی و تاکید بر مزیت‌های تولید داخل است.

1395/12/3 11:39
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
الگوبرداری از ازمابهتران

1) ارزش کار تیمی
خود ژاپنی‌ها ادعا می‌کنند خنگ‌ترین نژاد دنیا زردها هستند و در بین زردها، ژاپنی‌ها از همه خنگ‌ترند. می‌گویند: عقل ما به اندازه یک سکه صد ینی است، دو تا که می‌شویم دوبرابر می‌شود و هرچه زیاد می‌شویم عقل ما با هم جمع می‌شود.
در حالی که ایرانی‌ها از جمله باهوش‌ترین‌ها در جهان هستند. اما وقتی دوتا می‌شوند عقل آن‌ها نصف می‌شود و هر چه بیشتر در کنار هم قرار می‌گیرند به همین نسبت عقل‌شان کم می‌شود.


2) از عمل، کار برآید.
داستانک زیر را با عنوان چرا در ژاپن کسی "مرگ بر آمریکا" نمی‌گوید؟ در دنیای مجازی خواندم. برای ما که شعار "مرگ بر امریکا" یک ارزش شده است، می‌تواند آموزنده باشد:

از یکی از مقامات ژاپن پرسیدند: شما تنها کشوری بودید که آمریکا بر ضد شما از بمب اتم استفاده کرد؛ بنابراین باید بزرگترین دشمن آمریکا باشید. اما چرا هیچ گاه شعار "مرگ بر آمریکا" سر نمی‌دهید؟
او پاسخ داد: شعار دادن کار کسانی است که در عمل نمی‌توانند کاری انجام دهند، همین که روی میز رئیس جمهور آمریکا تلفن پاناسونیک ما نشسته، یعنی این که ما پیروز شدیم.


................................................
پی‌نوشت:
شعار، خوب است؛ شعار، فریاد ارزش‌هاست، ارزش‌ها را یادآوری و آن‌ها را نهادینه می‌کند، آمادگی را بالا می‌برد، راه را نشان می‌دهد. اما ماندن در شعار و درجا زدن در آن بد است، نشانه ضعف است. گام بعدی که جسارت بیشتری می‌طلبد، "عمل" است و چه زیبا و هوشمندانه، رهبر انقلاب در انتخاب شعار سال، روی اقدام و عمل تاکید ورزیدند.

1395/11/22 6:37
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
بخش 13 آموزش: نکته‌های مدیریتی

امید که یادداشت کوتاه زیر چراغ راهی باشد به کسانی که از *دانش مدیریت* غیر از پشت میز نشینی، صدور دستور و تصمیم‌گیری‌های غلط و مغرضانه و نیز پافشاری بر اشتباهات خود چیز دیگری نمی‌دانند:


* برای مدیر خوب بودن، باید مهارت‌های یک پدر یا مادر خوب را در خود تقویت کنیم.
* اگر در نقش رهبر، از کارکنان خواهان کار با ارزش هستید، با آنان صادق باشید.
* یک مدیر باید تصمیم‌های سخت و استوار بگیرد و اطمینان یابد که زیردستان، آن تصمیم‌ها را خوب درک می‌کنند.
* یک رهبر باید زیردستانش را باور کند تا بیشترین کوشش آنان را آشکار سازد.
* خودشناسی را پیشه خود ساز که مشکلترین درس جهان است.
* یکی از راه‌های ایجاد انگیزه در کارکنان، احترام گذاشتن به آن‌هاست.
* با کارکنان دوستانه رفتار کنید، بدون این که احترام متقابل را به خطر بیندازید.
* هیچ سازمانی نمی‌تواند با مهارت‌های یک نفر رشد کند.
* همواره در کارها برای کمک به کارکنان زیرمجموعه خود و همکاران پیشقدم شوید.
* برای سپردن کارها این عبارت را به کار ببرید: "می‌دانم که از پس این کار بر می‌آیی، اما من را در جریان بگذار تا ببینم چگونه می‌توانم کمک کنم."
* با هم بودن آغاز است، با هم ماندن پیشرفت است، با هم کار کردن موفقیت.
* مشورت کنید و افکار خود را با هم بسنجید تا از میان آن‌ها درستی زاییده شود.
* مشارکت دادن کارکنان در تصمیم‌گیری‌ها سبب افزایش روحیه آن‌ها می‌شود.
* موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند.
* تمرکز فکری خود را از روی گذشته، به حال و آینده سوق دهید.
* بزرگی را به کسی نمی‌بخشند، خود باید آن را به دست آورید.
* دلایل شکست را ابتدا باید در خود جستجو کنیم.
* در میان به هم ‌ریختگی، به دنبال سادگی بگردید.
* در مذاکره به دنبال پیروزی هر دو طرف باشید.
* اگر به خود تلقین کنید که قادر به انجام کاری هستید، آن کار را هر قدر هم که دشوار باشد می‌توانید انجام دهید. اما اگر به خودتان تلقین کنید که نمی‌توانید، انجام ساده‌ترین کارها نیز از عهده شما بر نمی‌آید.
* یک مدیر باید بتواند سریعتر از کارکنانش بیندیشد و عمل کند.
* بهترین مردم، سودمندترین آن‌ها به حال دیگران است.
* خوشبخت‌ترین موجود، کسی است که خوشبختی را در خانه خود جستجو کند.
* آن چه انجام می‌دهید، بنویسید. به آن چه می‌نویسید، عمل کنید. آن چه را عمل می‌کنید بهبود دهید.
* برای دستیابی به بهره‌وری، خشنودی شغلی و تعهد کارکنان در کار، مشارکت آن‌ها در امر تصمیم‌گیری امری حیاتی و بنیادی است.
* به زیردستان خود آموزش دهید، به ایشان اعتماد کنید و از گزارش کار برای کنترل استفاده کنید.
* آن گاه که از یادگیری بازماندید به رشد خود پایان داده‌اید.

1395/11/20 15:27
(0) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
اقتصاد مقاومتی، میراثی برای آیندگان





:: همگام با *اقتصاد مقاومتی* استقلال نسل های آینده را تضمین کنیم ::

1395/11/20 15:19
(1) نظر
برچسب ها :اقتصادمقاومتی
X